آنتی ویروس

ساخت وبلاگ

امکانات وب

نه به چند دقیقه پیش که زد تو صورتم نه به الان که با اونچشای خمارش محو تماشام بود .... یه لحظه یاد اتفاقاتی که برام پیش اومده بود افتادم حرفای زننده و حرکاتم جلوی هاکان که مافوق ارشدم حساب میشد ، مسخره بود هر کی اون رفتا را رو میدید فکر میکرد دو تا نوجون تخسیم . خیلی بی ادب شده بودم، من که همیشه نیوشا رو دعوا میکردم داشتم کارای بدتر از اون انجام میدادم. نمیدونم چرااما اصلا هاکانو به چشم مافوقم نمیدیدم ، انگار اونم نسبت به من همین حس و داشت وگرنه راحت میتونست با یه اشاره از ستوانی که سهله از ارتشم پرتم کنه بیرون . خدایش من تو عمرم حتی نسبت به زیر دستام توهین و رفتار ناشایست نداشتم اما نمیدونم چی باعث میشد جلوی هاکان سرکشی کنم ،خوب رفتار اومنم مزید بر علته ،همش منو تحریک میکنه . اما نه باید دوباره همون ناتاشای فرمانبردار و با ادب بشم دلم نمیخواست دیگه با سرکشی باعث اتفاقی بشم هر چی گفت باید بگم چشم. اره ... با این فکر یهو لبخند محوی رو لبم نشست ... یهو درد تیزی تو بازم حس کردم _ااااااااااااخخ نیوشا زیر لب _اخ و درد ،اخ و مرض ، بسه دیگه داری درسته قورتش میدی . _کیو؟ چی داری میگی نیوشا _کرم خاکیو ،خوب معلومه، روبروت کی نشسته؟ تازه فهمیدم وقتی غرق فکر بودم به هاکان زل زدم . نگاهش باز سرد و بیتفاوت شده بود . ای درت بزنه که معلوم نیست چی تو مغزت میگذره . سریع نگاهمو ازش گرفتم . سرهنگ_بچه ها داریم میرسیم .حواستون باشه ها ، میکروفونتونو چک کنید ؟ نیوشا اروم گوشوارشو فشار داد _1،2،3 امتحان میکنیم ،امتحان میکنیم ،دارین منو ؟ صداش تو گوشمون پیچید . منم مثل اون امتحان کردم اما انگار مال من مشکل داشت صدام نمیرفت. سرهنگ_درش بیار ببینمم درش اوردم ازم گرفتش یکم باش ور رفت اما انگار فایده نداشت .. هاکان ازش گرفتش اما اونم نتونست درستش کنه . اینم از شانس من بود . هاکان رو به سرهنگ_ بدون اینم مشکلی نیست مال من هست. ماشین ایستاد . سرهنگ _رسیدیم بچه ها ،همین الان بگم معلوم نیست چی پیش بیاد ما باید احتمال هر اتفاقی رو بدیم . فقط هر کاری خواستین انجام بدین بهمون میگین . فهمیدید؟ منو ناتا هم زمان _بله قربان خوب بریم پیاده شدیم . نیوشا_اووووه مای گاد از شیخ و عجم اینجا جمع اند . ادم باورش نمیشد عین تو فیلمامی مونست . یه ساختمون ویلایی بزرگ که ورودیش رو ستون های تراش کاری شده رو به استخر لوزی شکل با فواره های رنگی قرار گرفته + ،محوته چمن کاری شده ، مملو از مرد و زن، همه نژاد توش بود ... _اینا همه واسه خرید مواد و دخترای دزدیده شده اومدن. سرهنگ_نه اینا فقط رد گم کنیه معامله تو ساختمونه شایدم زیر زمین. منو نیوشا جزء خریداراییم ،شما هم که با سردار باید تا قبل از زمان حراج سعی کنید دختر سردار و پیدا کنید .
آنتی ویروس...
ما را در سایت آنتی ویروس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashem myimages14702 بازدید : 129 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 15:00